Prologue

هری، النور رو برای این مشکل احمقانه سرزنش می‌کنه. النور و اون لاک ناخن یاسیِ خوشگلِ احمقانه‌اش و نیازِ احمقانه‌اش برای لاک زدن ناخن‌های هری که کاری کرده بود تا به طور احمقانه‌ای احساس زیبایی داشته باشه.

چرا من؟ هری از خودش پرسید. می‌تونست ناخن‌های لویی رو لاک بزنه، اما نه، چون لویی تصمیم گرفت بره یه چرت کوچولو بزنه و هری رو با النور احمق (نه واقعا) تنها بذاره تا اون دختر بتونه ناخن‌های احمقانه‌اش رو لاک بزنه. چقدر احمقانه.

اما چیزی که هست اینه که، هری الان روی توالت نشسته با چند تا پنبه و لاک پاک‌کن، اما لاک هنوز پاک نشده. این باید آسون باشه، فقط چند ثانیه برای پاک کردنش لازمه تا برگرده به حالت نرمال و ساده‌اش، فقط ناخن.

به‌ هر حال هری هنوز تمومش نکرده. فقط با وسایلش اونجا نشسته و هیچ کاری انجام نمیده. مثل اینه که نمی‌تونه این کار رو بکنه چون توسط اون لاک یاسی رنگ هیپنوتیزم شده.

و شاید هم شده...

اون رنگ، پوست رنگ پریده‌اش رو عالی نشون میده و وقتی که به دست‌هاش نگاه می‌کنه حس می‌کنه نرم‌تر و... خوشگل‌ترن؟

سرش رو تکون میده. نه، این درست نیست. لویی اون کسیه که خوشگل‌تره، اونی که کوچولوتر و نرم‌تره. فقط امگاها باید این احساس رو داشته باشن، و اون نمی‌تونه... اون یه آلفاست.

و الان واقعا به فاک رفته...

لاک پاک‌کن رو کناری گذاشت، پنبه‌ها رو پرت کرد و به سرعت از دستشویی بیرون رفت و لاک روی ناخن‌هاش هنوز هم همون‌جا بود.

***

رکورد استفاده از کلمه احمقانه رو باید به نام هری ثبت کنن😂
هری با لاک از خوشگل‌ترین‌هاست:) البته هری همیشه خوشگله.

All The Love.
_A

Bạn đang đọc truyện trên: AzTruyen.Top