8

"سلام. چیزی برای خوردن یا نوشیدن میخواید؟"(زن با چرخ دستی)

"آم-نه ممنون. فقط یه دقیقه صبر کنید لطفا. لویی؟لویی، بیب بیدار شو."

"چ-چی؟هر- اَچو!"

"عافیت باشه. چیزی برای نوشیدن میخوای؟"

"ام. یه کوکاکولا لطفا."

سکوت.

"اینم کوکاکولای شما، آقا." (زن با چرخ دستی)

" ام، ممنون"

" خواهش میکنم"(زن با چرخ دستی)

سکوت

سکوت

" هری؟ "

" بله؟ "

" فکر کنم الان یه کوکاکولا دزدیدم. "

" نه-لاو. همه میتونن یه نوشیدنی رایگان بگیرن. "

" اووو، وایسا. چرا؟ "

" پروازمون یکم تاخیر داره"

" پس تاخیر کوچولو چیزیه که میتونیم گرفتن نوشیدنی رایگان صداش کنیم؟ "

"آره. این پرواز مزخرف واقعا تاخیر داره. "

" خب، من واقعا برام مهم نیست... "

" چرا اون وقت؟ "

" ام-ا... خب، من آم... میتونم بیشتر بخوابم. "

سکوت.

" من تماشات کردم وقتی خواب بودی. "

"این خیلی مور مور کننده اس.[ترسناکه]"

" تو خیلی آروم بودی... و کیوت... و- خب حالا ببین کی سرخ شده، ها؟ "

" خفه ش-...ش-...اَچو!"

"عافیت باشه "

****

All The Love.
_A

Bạn đang đọc truyện trên: AzTruyen.Top