7

"اَچو!"

"عافیت با––"

"ببند هنری."

" لو اون اسم من نیست!"

"میدونم"

سکوت.

خمیازه.

"خوابم میاد، هز"

"پس چرا نمیخوابی؟"

"چون هیج جای کوفتی ندارم."

"خب اگه تو فکر میکنی جا نداری پس هیچکس جا نداره."

" این قراره چه معنی داشته باشه؟"

" تو کوچولویی"

" نخیر نیستم! "

" چرا هستی. "

" هیش! من خسته ام"

" فقط... دراز بکش و سرتو بذار روی پام"

" ا.. ام... من احتمالا خیلی سنگینم. "

" اوه بیخیال لو. مطمئنم که نیستی. "

سکوت

" رونات خیلی راحتن"

" ممنون"

" از رونات خوشم میاد... اونا خیلی... اَچو! "

" عافیت باشه "

سکوت.



" میتونم آب بینیتو روی پوستم حس کنم"

" من دارم میخواب... اَچو! شت "

"عافیت باشه بیب"

****

بوس به همتون💋

All The Love.
_A

Bạn đang đọc truyện trên: AzTruyen.Top