13. ♡

سلام.
میخوام کمی حرف بزنیم.

وقتی اصطلاح کتاب میاد چی به ذهنتون میرسه؟
معلومه. بوی کاغذ و جلد و نوشته های ریز.

وقتی اصطلاح رمان رو میشنوید چی؟
دو تا چیز به ذهن من میرسه؛ یک، رمانهای مشهور از بلندی های بادگیر گرفته تا تالار وحشت.
دو، به اصطلاح رمانهایی که آنلاین نوشته میشن.

که اونا هم دو دسته دارن.

یکی رمان ها
دومی داستان ها.

داستان چیزیه که من مینویسم، رمان چیزیه که اون مینویسه. رمان به اونی میگن که دویست سیصد صفحه ی پی دی اف داشته باشه و توش یه پسر و دختر فوق خوشگل فوق پولدار به هم علاقه مند بشن و سر اینکه کی اول اعتراف میکنه مسابقه بذارن.

شاید باهام مخالفت کنین، ولی بدونین من بدون اطلاعات کافی حرفی نمیزنم، کاری نمیکنم. من اونجا بوده م، خوندمشون. تک به تک.

مشکل من با اونا زیاد حاد نیست، مشکل اصلی اینه:

حتما بیشترتون تلگرام یا موبوگرام دارین، یا حتی اینستاگرام. این اپلیکیشنای نفرت انگیز (مخصوصا تل و موبوگرام) رو یه دوسال پیش به اصرار دوستام زدم.

هزاران بار پشیمون شدم ولی بازم بخاطر دوستام نگهشون داشتم. حالا این مهم نیست...

اینو با دقت بخونید:
"مکان: خونه عمم.

+وای *نام یک سلبریتی را ادد میکند* اگه عمم بفهمه چی اگه عمت بفهمه چی نمیدونم دیگه با این زندگی چیکار کنم نجاتم بده

عزیزم قربونت برم الهی من فدات بشم درد و بلات به جونم هااااانی نترس اون نمیفهمه تو کیکشو خوردی"

جدا؟
اینه هنر نویسندگی؟
اینا به خودشون میگن نویسنده؟
اینا حتی بلد نیستن از علائم نگارشی درست استفاده کنن! نمیدونن کجا فاصله بذارن کجا نه...نمیدونن کجا مکالمه نیازه کجا توضیحات

چرا عصبیم؟

چون مردم میخوننشون! یکیش همین دوست صمیمیم! هم مینویسه هم میخونه!

بهش گفتم این دیگه چه کاریه؟ این مزخرفات چیه؟ و میدونین بهم چی گفت؟

گفت چون مردم دوست دارن این آت و آشغالا رو.

دوستم حتی بلد نیست یه انشای درست و حسابی بنویسه!

من دوستم رو خیلی دوست دارم و باهاش مشکلی ندارم، فقط چیزی که اذیتم میکنه اینه که اسم منی که یه دستی به قلم میبرم و یه مشت خرت و پرت مینویسم میره زیر سوال.

وقتی بهم میگن مینویسی؟ مجبورم بگم: بله ولی من شخصیت هام رو اروپایی آمریکایی (اخیرا هم کره ای) استفاده میکنم.

یا بهم میگن: عاشقانه مینویسی دیگه؟
مجبورم بگم، نه، ژانرهای مختلفی مینویسم ولی شاید توش عشق هم باشه!

اگه بگم آره از عشق دونفر مینویسم اون فرد هرگز نمیفهمه من چی مینویسم! اون فقط فکر میکنه منم مثل اونای دیگه متنای سطری مینویسم با هیچ گونه علامت نگارشی یا موضوع متفاوت...یا حتی بدون هیچ استوری لاینی!

ساعت دوازده و نیمه و میدونم خیلیاتون بیدارین...

من آدم فوق حساسیم و خیلی چیزا اذیتم میکنن. دوست دارم شکایت کنم تا دلمو بریزم بیرون ولی مگه میشه؟

ما ایرانی هستیم. من خیلی دوست دارم به جای اینکه وقت شما رو بگیرم، برم اینا رو تو صورت تک تک اون "نویسنده" ها داد بزنم، ولی مگه میشه؟ چون اونا با صدای بلندتری منو به ناحق محکوم میکنن و من طاقت حرف ناحق رو ندارم.

نقطه ضعفمه.

به هرحال...فقط- فقط بهتر باشید. روز به زور بهتر بشید و قوی تر‌. بیشتر از همیشه زیبا بنویسید. با عشق و عقل بنویسید، نه با خودنمایی و اغراق...

شب بخیر، ممنون که وقتتونو گذاشتید، کلی برام ارزش داره :) ♡

مِری

Bạn đang đọc truyện trên: AzTruyen.Top